آشنایی با اصطلاحات حقوقی

آشنایی با اصطلاحات حقوقی

اخطاریه: به معنای یادآوری کردن رسمی یک یا چند موضوع در حدود مقررات به مخاطب است. مانند اخطاریه برای حضور در دادگاه حقوقی یا ارایه اصول اسناد در دادگاه یا برای پرداخت مالیات توسط اداره دارایی.

احضاریه: ورقه‌ای است که در آن قاضی امر می‌کند تا کسی اعم از متهم، مطلع یا گواه در دادسرا یا دادگاه حاضر شود. ابلاغ احضاریه با رعایت تشریفات مربوطه و عدم حضور مخاطب بدون عذر موجه موجب خواهد شد تا وی توسط مراجع قضایی جلب شود.

ارتفاق: حقی است برای ملک شخصی در ملک دیگری مانند حق عبور آب از ملک غیر و حق گشودن ناودان در زمین دیگری.

ارش در معاملات: عبارت از کسری است که صورت آن تفاوت قیمت صحیح و معیب روز تقویم مال مورد معامله و مخرج آن کسر، قیمت صحیح روز تقویم است. هر گاه این کسر ضرب در قیمت بهای روز وقوع عقد نشود، حاصل این ضرب را ارش می‌گویند.

ارش در امور کیفری: هر گاه در قانون برای عضوی دیه مقرر و تعین نشده باشد، برای آن عضو توسط کارشناس یا قاضی ارش تعیین می‌شود. برای مثال دست دارای دیه معین است اما طحال دارای دیه مشخصی نیست و قاضی برای آن ارش تعیین می‌کند.

استرداد دعوی: در امور حقوقی هر گاه خواهان (مدعی) از دعوی و ادعای خود، با رضایت خویش صرف‌نظر کند، در اصطلاح گفته می‌شود که خواهان دعوایش را مسترد کرده است.

اظهارنامه ثبتی: ورقه‌ای چاپی و رسمی است که توسط مامور دولتی مخصوص که مامور توزیع اظهارنامه نام دارد، پس از تنظیم صورت‌مجلسی شامل حدود، نوع ملک، مشخصات آن، مالک و امضای ریش‌سفیدان محل و مطلعان؛ بین متصرفان به عنوان مالکیت توزیع می‌شود. مندرجات اظهارنامه ثبتی باید با صورت‌مجلس بالا مطابق باشد و شماره ملک هم باید در اظهارنامه ثبت شود.

دلال: دلال کسی است که در مقابل اجرت، واسطه انجام معاملاتی شده یا برای کسی که می‌خواهد معاملاتی انجام دهد، طرف معامله پیدا می کند. اصولاً قرارداد دلالی تابع مقررات راجع به وکالت است.

دعوی متقابل: مدعی‌علیه حق دارد در مقابل ادعای مدعی اقامه دعوی کند. چنین دعوایی را در صورتی که با دعوی اصلی ناشی از یک منشأ باشد یا با دعوی نامبرده ارتباط کامل داشته باشد دعوی متقابل می‌نامند که به آن دعوی در همان دادگاه با دعوی اصلی رسیدگی می‌شود مگر اینکه دعوی متقابل از صلاحیت ذاتی دادگاه  خارج باشد. بین دو دعوی وقتی ارتباط کامل موجود است که اتخاذ تصمیم در هر یک مؤثر در دیگری باشد.

اخذ به شفعه: هر گاه مال غیرمنقول قابل تقسیمی مانند خانه و زمین بین دو نفر مشترک باشد و یک نفر از شرکا، سهم خود را به شخص ثالثی بفروشد، شریک دیگر حق دارد به اندازه وجهی که شخص ثالث پرداخته است، به او بدهد و کل مال را تملک کند و شخص ثالث نقشی در اعمال این حق از سوی شریک ندارد. از این رو در معامله مال غیرمنقول که دارای شریک است، باید توجه داشت که شریک حق اعمال اخذ به شفعه را دارد.

اجرت‌المثل: اگر کسی از مال دیگری استفاده کند و عین مال با استفاده کردن باقی باشد و از بین نرود، مانند استفاده از اتومبیل یا خانه یا ملک دیگری، و بین استفاده‌کننده و صاحب آن عقدی منعقد نشده باشد، استفاده‌کننده باید بابت آنچه که استفاده کرده است، به صاحب مال بدهد. به وجهی که بابت این استفاده پرداخت می‌شود، اجرت‌المثل گویند. برای تعیین اجرت‌المثل با در نظر گرفتن شرایط و اوضاع و احوال، نوع استفاده، عین مال و... مبلغی برای مدت استفاده در نظر گرفته می‌شود. در مقابل اجرت‌المثل، اجرت‌المسمی قرار دارد؛ یعنی اجرتی که برای آن توافق کرده‌ساند.

منبع : روزنامه حمایت